

از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آن ها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آن ها کمک می کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.
به گزارش پایگاه خبری حجاب به نقل از دیدار آشنا، اولین نشانه های کشف حجاب در دوران قاجار از دربار ناصرالدین شاه آغاز شد. مسافرت های شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی در انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار حکومت تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
زنی از طبقهی مرفه در اواخر دورهی ناصرالدین شاه با جوراب شلواری
حسن بیگی در کتاب طهران قدیم در این باره مینویسد: «بعد از سفر ناصر الدین شاه به اروپا و از آنجا که لباس های تنگ و چسبان رقصنده های پتر زبورگ مورد توجه وی قرار گرفته بود، در بازگشت به ایران دستور داد زنان حرمسرایش زیر جامه های خود را تنگ و کوتاه کنند و معلوم است بعد از مدتی کار افراط تا آنجا رسید که نه تنها زنان حرمسرا، بلکه بسیاری از زنان شاه زادگان وزراء، درباریان و….نیز به تبعیت از زنان شاه طول زیر جامه هایشان را کاهش دادند و این وضع تا زمانی که هوس شاه فرو نشست و نیم تنه و چادر نماز جای آن را گرفت به قوت خود باقی بود.»(قدیم، محمدرضا حسن بیگی، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۹)
مهدعلیا، دخترش و ناصرالدین شاه
۱۳۰۷_نخستین زمزمه منع حجاب با حضور امان الله خان
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید هنگامی پیدا شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امان الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۷ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
امان الله خان پادشاه افغانستان همراه همسرش
۶ دی ۱۳۰۷ _تصویب قانون متحد الشکل کردن لباس
برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه ۶ دی ۱۳۰۷ و در سومین سال پادشاهی رضاخان دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی به تصویب رسید. اگرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتی های اهل سنت و … از این مقررات مستثنی شدند، امّا اجرای این قانون با مقاومت گسترده ای در تهران و چند شهر دیگر روبرو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفت ها بودند.
۱۳۱۰_بازی مجلس در کنار رضا شاه
مجلس شورای ملی مجوز ورود هیأتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری از آنچه که «تجاوز به حقوق زن در شرق» خوانده می شد، صادر کرد. در این سال رضا خان دستور داد «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بی حجاب حمایت کند.»
۱۳۱۱ _بی حجابی مظهری از تمدن!
در این سال «کنگره زنان شرق» در تهران تشکیل شد که ریاست آن را «شمس پهلوی» بر عهده داشت و از زنان بی حجاب از سایر کشورها دعوت شد. کنگره ای که تبلیغات فراوانی برای آن شد و بی حجابی به عنوان مظهری از تمدن معرفی شد.
خرداد ۱۳۱۳ _رضا شاه: عقب مانده ایم
استفاده از مراکز تعلیم و تربیت و ایجاد مدارس آموزشی به سبک اروپا از دیگر عوامل زمینه ساز کشف حجاب در ایران عصر رضاخان بود. گرچه سابقه ایجاد این مدارس به دوره ناصرالدین شاه باز می گشت امّا رضاخان در آستانه اعلام کشف حجاب، مشوق توسعه این مدارس بود. سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد ۱۳۱۳ و مشاهدات وی از بی حجابی در آن کشور، او را در پی گیری روند مقابله با حجاب مصمم تر ساخت. رضاشاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» گفت:
«ما عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم.»
۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴_تأسیس جمعیت زنان آزادیخواه ایران به ریاست شمس پهلوی
شاه پهلوی در اردیبهشت ۱۳۱۴«جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست شمس پهلوی به عنوان گام تازه ای برای پیشبرد روند بی حجابی در کشور تأسیس کرد. در مرحله بعد وزارت داخله برای ایجاد هماهنگی بیشتر میان لباس متحدالشکل مردان و کشف حجاب زنان، مقررات جدیدی در مورد نوع پوشش وضع کرد. سپس شاه نیز به وزرا و نمایندگان مجلس اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند.
تیر ۱۳۱۴_قیام مسجد گوهر شاد
حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی آن در ۱۷ دی۱۳۱۴، به ولایات ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومت های خونینی روبرو شد و قیام در مسجد گوهر شاد در تیر ۱۳۱۴ از نمونه های آن است.
آیت الله قمی، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله سید یونس اردبیلی، آیت الله سید محمد تقی خوانساری، آیت الله حجت کوه کمره ای و آیت الله میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع و علمای سرشناسی بودند که نسبت به اقدامات رضاخان در ترویج بی حجابی شدیداً اعتراض کردند؛ بسیاری از علما و روحانیون نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید شدند.
۱۱آذر ۱۳۱۴ /شاه پهلوی: از هر چه زن چادری است بدم می آید
سفر رضا شاه به ترکیه و آشنایی وی با آتاتورکیسم و اقدامات غرب گرایانه وی باعث ورق خوردن فصل جدیدی از اقدامات و رو شدن چهره ضد دینی رضا شاه شد. بطوری که در یکی از شب های اقامتش در ترکیه به مستشارالدوله سفیر کبیر ایران می گوید: «صادق، من تصور نمیکردم ترک ها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا میبینم که ما خیلی عقب هستیم مخصوصاً در قسمت تربیت دختران و بانوان…
یک سال بعد از این سفر به محمود جم رئیس الوزراء وقت خود گفت: «نزدیک دو سال است که این موضوع کشف حجاب سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آن ها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آن ها کمک می کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»
۲۷ آذر ۱۳۱۴ _ارسال بخشنامه کشف حجاب از طرف رئیس الوزرا به دربار
بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در این تاریخ از طرف رئیس الوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دیماه سال۱۳۱۴، دستور العمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایت ایران ارسال گردد.
۱۷ دی ۱۳۱۴_ کشف حجاب زن و دختران شاه پهلوی و رسمیت دادن به قانون بی حجابی
در این تاریخ رضاشاه با همسر و دختران بدون حجاب خود، در مراسم جشن فارغ التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت. همه مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، طبق یک برنامه از پیش طراحی شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه در این مجلس سخنرانی کرد و گفت:
«باید خیاط ها و کلاهدوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میله های زندان را شکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد.»
همسر رضا خان از آن روز اینگونه یاد می کند: «ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم از دیدن عابرین خجالت میکشیدیم… اوایل کلاه پوست سرمان می گذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم»
مراسم روز ۱۷ دی در حقیقت رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس از آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بی حجابی را آزادی زن، تجدد او و همپایی اش با پیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند. از فردای آن روز پوشش چادر در خیابانهای تهران ممنوع شد و دولت و سایر دستگاه های اجرائی در کشور موظف گردیدند برای پیشبرد این طرح در ولایات مختلف بکوشند.
مأموریت جدید: چادر کشیدن از سر زنان
کشف حجاب در سال های باقی مانده حکومت رضاخان اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقب ماندگی شمرده می شد. به همین دلیل نیز، برداشتن چادر از سر زنان به اجبار، بخشی از وظیفه مأموران ژاندارمری شده بود.
کشف حجاب بسیاری از مفاسد اخلاقی را در جامعه دامن زد و خشم بسیاری از مردم را برانگیخت. بسیاری از زنان مؤمنه، برای حفظ حجاب از منازل خارج نمی شدند و خود را در خانه حبس کردند. بسیاری نیز تلاش کردند تا حجاب خود را درکوچه و خیابان، به دور از چشم مأمورین، حفظ کنند.
محمدرضا فرزند خلف پدر
پس از سقوط رضا شاه ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد چنانچه محمدرضا با بیان این مطلب که شخصا با چادر از جهات مختلف موافق نیست با این هدف که خود را فردی منطقی و عاقل تر از پدر و دمکرات نشان دهد در ارتباط با بازگشتن عده ای به حجاب گفت: «همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ [جهانی دوم] بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشمپوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم…»
اما حقیقت این بود که محمدرضا در تعقیب کارهای پدر فقط پوسته ظاهری را تغییر داد و به جای اعمال جبر فیزیکی به عملیات روانی و محدودسازی زنان محجبه و حتی شوهران آنان پرداخت. بطوریکه مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم می زدند و درباره مظاهر«تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب نماندن از پیشرفت اروپائی ها» مطلب می نوشتند. برنامه کلی حکومت نیز در دوره حکومت پهلوی دوم همچنان تبلیغ بی حجابی بود و با کسانی که علیه آن اقدام می کردند و یا تبلیغ به حجاب در برنامه هایشان بود، برخورد می شد. این در حالی بود که تعداد بسیاری از زنان که در دوره رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دوره پهلوی دوم و در پی آزادی های نسبی سال های اول پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود بازگشتند.
منبع: دیدار آشنا / تیر و مرداد ۱۳۸۸ – شماره ۱۰۵ و ۱۰۶
انتهای پیام/